نی نی در 32 هفتگی !

پنج شنبه 18/12/90

تو الان 32 هفته و 2 روز داری !

می بینی؟ حسابی برای خودت خانمی شدی عزیزم. دختر خوشگلم. توی دل مامان همچین تکون می خوری که از اینطرف به اونطرف شکمش می جنبه. برام جادویی و شگفت انگیزه. مثل معجزه می مونه. دلم می خواد ساعتها بشینم و تو تکون بخوری و من شکمم رو تماشا کنم که بالا و پایین می ره یا به چپ و راست مایل می شه. یه روز تو هم اینها رو می فهمی کوچولوی من چون تو هم از جنس منی. یه دختر مامان.

طی دو روز گذشته ، سکسکه کردنت رو کشف کردم و چه حالی شدم ! باور کن بعضی وقتها دلم می خواد شکم خودم و بگیرم و بخورم. دلم می خواد بغلت کنم و ببوسمت. دلم برای بغل کردنت خیلی آب می شه.

دیگه روزهای آخر ساله. دو هفته دیگه مونده به پایان سال 90. به زودی وارد سال جدید می شیم. سالی که قراره تو در اون به دنیا بیای. دکتر بهم گفت که بیست و هفتم فروردین می یاردت بیرون ! اما شاید من بخوام یه هفته دیگه نگهت دارم. یه هفته ی د یگه توی دل مامانت بمونی و بزرگتر بشی. چه کیفی داره روزی که می خوام برم بیمارستان. کاش می شد بدونم برای تو فرقی می کنه که فروردین ماهی باشی یا اردیبهشتی؟ بابایی منو مسخره کرد که مگه فرقی هم می کنه؟ عیبی نداره مردها که این چیزا رو نمی فهمن. من و تو اما می فهمیم.  معلومه که فرق می کنه آدم فروردین ماهی باشه یا اردیبهشت ماهی. بستگی به نظر آدمها داره. هر دو تاشون ماههای زیبای بهاری هستن. من خودم انتخاب کردم که تو بهاری باشی. زیباترین ماه های سال رو برای به دنیا اومدنت انتخاب کردم. حالا  احتمال خیلی زیاد دست خودمه که فروردینی باشی یا اردیبهشتی؟ به نظرت کدوم؟